منظومه ی حماسی "جهان ؛ کشورهمه است."

ساخت وبلاگ

 

 

زنهار!

دیگر ز چرم پاره نخیزد

صدای ِطبل ِنبرد

از کاوه  و درفش مگویید.

 

موسی کجاست؟


 

موسی کجاست تا فِکَنَد چوبدست خویش

در کاخِ سنگواره ی سنگ آسا

در کاخِ پوچ  و هیچ

در کاخِ پنجه دژ

به سرابِ هزار توی مِه آلوده ی فریبنده ؛

تا اژدهای مار دوش

رَوَد در دهان ِچوب.

 

آن اژدها،

که مغزهای جهانم خوراک اوست.

آن اژدها؛

که  به افسون ِ اهرمن

روییده مارهای فزونش به روی دوش.

 

زنهار!

دیگر نشان ز فریدون مجو؛ مجوی

او کشته شد

به کشتار ِکودکان.

موسی کجاست تا که ز دستش دمد سپیده دمان.

 

 

موسی بجوی

درکعبه؛

کوفه؛

در کرب و؛ دربلا

موسی بجوی

به غار حرا؛

به ثَور و، به کوه طور

موسی بجوی

برنیل؛ برفرات

به زمزم

موسی بخواه شب و روز

کآرام دل هموست.

 

موسی...

 

موسی چو کاوه برآید به ناگهان

با او شوند مردم گیتی

همدست؛

هم رآی و همزبان.

کَشتی او یگانه خُشکی و تنها چراغ دریایی

بر کوهه کوهه ی توفان ِخون

روان گردد...

 

موسی بخواه دمادم

که جهان؛ کشور همه ست.

 

مهدی فر زه (میم . مژده رسان)

 

 87/8/1

 

نوشته شده در دوشنبه سی ام آذر ۱۳۹۴ساعت 1:23 توسط مهدی فر زه|

منظومه های "نوحیه" و "عمرانیان"...
ما را در سایت منظومه های "نوحیه" و "عمرانیان" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jametajali بازدید : 117 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 5:58